در زمستان گرمم از گرمای تو
در بهاران شادم از آوای تو
فصل گرما گرمیش از قلب من
در خزان برگم و می میرم به پیش پای تو
کاش فصل پنجمی در راه بود
کاش نامش فصل وصل ماه بود
کاش برگ برگ درختان خزان
برگ ریزان زرد و سرخ و نغمه خوان
می سرودند این نوا با بخت تو
پدر قصه ای که زود تموم شد...برچسب : نویسنده : aloneebrahim بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 20 بهمن 1401 ساعت: 15:15